نائیریکانائیریکا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 20 روز سن داره

نائیریکا فرشته ی اردیبهشت

که عشق آسان نمود اول

1392/2/22 امروز دو روز از تولدت میگذره عطر تنت تمام خونه رو پر کرده انگار که خدا به تن تو عطر گلهای بهشت رو پاشیده هر لحظه تو رو بو میکنم و مست از عطر تنت میشم. 1392/2/23امروز سومین روز از تولدت میگذره و در کمال تعجب من بند نافت افتاد اما در کنار همه این خوشی ها نارحتی من برای زردی گرفتنت بی نهایت زیاده و نگرانم . 1392/2/25امروز پنجمین روز تولدت هست و زردی تو بالا رفته تو رو میبریم بیمارستان و دکتر میگه باید بستری بشی و وقتی این حرف رو میشنوم سدی که پشت پلکهام زده بودم میشکنه و سیل اشکهام نمیذاره حتی حرف بزنم اصلا تحمل اینکه ازت جدا بشم رو ندارم اما مجبورم تو رو میبریم بخشNICU  بیمارستان و وقتی سرپرستار نارا...
14 شهريور 1394

زود بزرگ نشو فرزندم

زود بزرگ نشو مادر . کودکیت را بی حساب میخواهم ، زود بزرگ نشو فرزندم . شادی کن ،بخند ،گریه کن ، بچگی کن اما زود بزرگ نشو  تمام هستی ام . آرام آرام پیش برو آن سوی سن و سال هیچ خبری نیست گلم ، هر چه جلوتر میروی همه چیز تندتر از تو قدم برمیدارد حالا هنوز دنیا به پای تو نمیرسد از پاکی. الهی هرگز هم قدمش نشوی هرگز ! کودکی کن، از ته دل بخند بزرگ که شدی از ته دل خندیدن گاه کار بسیار سختی است میدانم . زود بزرگ نشو مادر . عزیزترینم من مادرت هستم ... هیچ کس مرا مجبور به مادری نکرد من به اختیار مادر شدم تا بدانم معنی بیخوابیهای شبانه را ، تا بیاموزم پنهان کردن درد را پشت حجمی از سکوت ، تا بدانم حجم یک لبخند ...
14 شهريور 1394
1